طالبان در یک سال گذشته تغییرات گستردهای در وزارت معارف اعمال کردهاند. برکناری، تعلیق وظیفه و جابهجایی کادرها، فروپاشی انضباط در اداره، تعیین اعضای طالبان، تاسیس مدارس جهادی، جلوگیری از بازگشایی مکاتب دخترانه، نبود درس در مکاتب پسرانه و طرح تغییر نصاب برخی از این دگرگونیهاست.
این یادداشت در نتیجه بررسی فرمانها، نامههای رسمی و سخنرانیهای صادر شده توسط رهبر طالبان و مقامات این گروه در وزارت معارف تهیه شده است.
همچنین برای تهیه این گزارش با دهها دانشآموز، معلم و کادر عرصه آموزش و پرورش گفتگو شده است تا تصویر روشن از وضعیت وزارت معارف در افغانستان به دست آید.
برکناری گسترده کادرهای حرفهای
طالبان در یک سال گذشته به برکناری و جابهجایی گسترده معلمان و ماموران وزارت معارف دست زدهاند.
منابع معتبر از وزارت معارف میگویند تنها در یکی از موارد، بیش از ۶۵۰ کارمند زن و مرد از ریاستهای تعلیمات اساسی، تربیت بدنی، سارندوی، مرکز ساینس، تربیه معلم، تحرک اجتماعی، اکادمی تربیه معلم، نظارت تعلیمی، ریاست پلان و ریاست مکاتب خصوصی برکنار شدهاند.
در موردی دیگر، افغانستان اینترنشنال مکتوب رسمی و فهرستی از ۳۹۵ کادر وزارت معارف را به دست آورده است که روز سهشنبه ۱۱ اسد ۱۴۰۱ با امضای مولوی نورالله منیر، سرپرست وزارت معارف طالبان "اضافهبست" شدهاند.
هرچند در مکتوبی که توسط مولوی منیر امضا شده است، گفته شده که این کارمندان باید در بستهای خالی وزارت معارف مقرر شوند، اما کارمندان "اضافهبست شده" میگویند طالبان آنها را منفک کرده و هیچ اقدامی برای جذب دوباره آنها در این وزارت انجام نشده است.
در اقدامی دیگر، طالبان از حضور معلمهای زن در مکاتب پسرانه جلوگیری کرده و از آنها خواستهاند تا "امر ثانی" در خانه بمانند. این تصمیم باعث شده روند آموزش در مکاتب پسرانه اخلال شود.
فروپاشی نظم و ساختار ادارات
بعد از آنکه طالبان در ۱۵ اگست ۲۰۲۱ ساختمان ادارههای دولتی در کابل و ولایتهای افغانستان را تصاحب کردند، شیرازه انضباط ادارههای دولتی از هم پاشید. با برکناری ماموران با تجربه و انتساب افراد طالبان به جای آنها، اصول و ضوابط رسمی در ادارهها از بین رفت و اکنون، وضعیت آشفتهای در آن حاکم شده است.
گروهی از کارمندان وزارت معارف میگویند طالبان در ساختار تشکیلاتی این وزارت دست بردهاند. رهبری طالبان در وزارت معارف چندین اداره را مدغم کرده و دست به تعیینات گسترده افرادی زدهاند که "درکی از چگونگی کار یک اداره دولتی ندارند."
به گفته منابع، برای استخدام کارمندان وزارت معارف به افرادی که "تعلیمات دینی مطابق میل طالبان" داشتند و "با پوشش سنتی همراه با لنگی و ریش دراز" اولویت داده شده است.
کارمندان وزارت معارف میگویند در امتحانهایی که برای استخدام کارمندان جدید وزارت معارف برگزار میشود، به کسانی که "تجربه جهاد علیه دولت جمهوری اسلامی افغانستان و امریکاییها" داشته باشند، الویت داده میشود.
به گفته این کارمندان، در مصاحبه استخدام در وزارت معارف سوالات غیر معمول مثل "زادگاه، محل دقیق زندگی، تعریف متقاضیان وظیفه از داعش، نظر آنها در مورد نظام امارت و جمهوری، نظر متقاضیان وظیفه در مورد خلافت و..." پرسیده میشود.
این منابع میگویند وزیر معارف طالبان به معینیت تعلیمات اسلامی این وزارت وظیفه سپرده است که "قاریها و ملاها" را ارزیابی کنند و به آنها سند لیسانس و ماستری اهدا کنند.
میرویس بلخی، وزیر سابق معارف افغانستان میگوید طالبان سند راهبری "دهه معارف" را کنار گذاشتهاند. ارائه خدمات تعلیمی عملا متوقف شده، فضای آموزشی آسیب دیده، بحران بزرگی دامنگیر نظام آموزشی شده و وزارت معارف در حال فروپاشی است.
منابع همچنین میگویند که در یکی از ریاستهای مرکزی وزارت معارف که در کارته ۴ موقعیت دارد، مجاهدین امارت اسلامی افغانستان روزانه در جریان رسمیات و بعد از رسمیات با کلشنیکف، بوتلهای نوشابه را "نشانزنی" میکنند.
یک سال تلاش برای تاسیس مدارس جهادی
در یک سال گذشته تمرکز اصلی وزارت معارف طالبان بر ایجاد مدارس جهادی در ولایتهای مختلف افغانستان بوده است. براساس اظهارات علنی وزیر معارف طالبان، این گروه قرار است از ۳ تا ۱۰ مدرسه دینی در هر ولسوالی افغانستان تاسیس کند.
حکمی منسوب به هبتالله آخوندزاده، رهبر طالبان در ۲۶ حوت ۱۴۰۰ صادر شده است که از جزئیات بیشتر در مورد تشکیل و مصارف این مدارس پرده برمیدارد.
در این سند آمده که هر مدرسه ۱۰ استاد و ۸ خدمه خواهد داشت و در هر دوره آموزشی، ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ دانشآموز را آموزش خواهد داد.
براساس این فرمان، برای هر شیخالحدیث ۲۵ هزار، برای هر استاد دارلحفاظ ۲۰ هزار افغانی و برای هر استاد فنون ۱۵ هزار افغانی معاش در نظر گرفته شده است.
همچنین هر دانشآموز مدرسه جهادی روزانه ۱۵۰ افغانی دریافت میکند. این در حالیست که یک معلم لیسانس در مکاتب دولتی ۹ هزار افغانی معاش میگیرد.
در مواردی ساختمان مکاتب و دارالمعلمینهای وزارت معارف به مدرسه جهادی تبدیل شده و دانشآموزانی که قبلا مشغول فراگیری آموزشهای علمی در آن مراکز بودهاند، بیسرنوشت رها شدهاند.
تاسیس مدرسههای بزرگ جهادی در ارگ ریاست جمهوری، پل چرخی در شرق کابل، آرامگاه احمدشاه مسعود در ولایت پنجشیر، انستیتوت تخنیکی و مسلکی دولتی در ولایت تخار، لیسه عالی عبدالحی حبیبی در ولایت خوست، لیسه تخنیک در ولایت قندهار، لیسه ببرک خان زدران ولایت پکتیا، ساختمان تلویزیون میترا در ولایت بلخ و... مواردی است که در یک سال گذشته خبرساز شده است.
مدارس جهادی توسط ریاست مدارس دینی و دارلحفاظهای وزارت معارف مدیریت خواهد شد و بودجه آنرا نیز این وزارت خواهد پرداخت.
افغانستان به مرکز تکثیر تروریسم بینالمللی بدل میشود؟
براساس اطلاعاتی که اداره ارگانهای محلی افغانستان در ماه حوت ۱۳۹۷ منتشر کرده است، افغانستان ۳۷۵ ولسوالی دارد. بنابراین با یک محاسبه سرانگشتی، اگر فرض کنیم که طالبان به طور میانگین در هر ولسوالی افغانستان ۶ مدرسه بسازند، افغانستان به زودی ۲۲۵۰ مدرسه جهادی خواهد داشت.
حدود ۲۲ هزار و ۵۰۰ نفر به استاد و ۱۸ هزار نفر به عنوان خدمه در این مدارس جهادی مشغول فعالیت خواهند بود.
در حکم رهبر طالبان آمده است که هر کدام این مدارس جهادی از ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ دانشآموز خواهد داشت. بنابراین این مدارس در هر دوره، به طور میانگین ۱ میلیون و ۶۸۷ هزار و ۵۰۰ دانشآموز فارغ خواهد داد.
یک افسر سابق ریاست عمومی امنیت ملی افغانستان که به دلایل امنیتی نخواست نامی از او برده شود، میگوید: "امکانات، امتیازات و سهولتهایی که برای این مدارس در فرمان منسوب به رهبر طالبان در نظر گرفته شده است، باعث خواهد شد مدرسین و دانشآموزان علاقمند به دروس مذهبی افراطی از سراسر پاکستان و جنوب آسیا و آسیای میانه به سوی این مراکز بشتابند و این مدارس به زودی از اسلامگرایان افراطی منطقه مملو خواهد شد."
این منبع امنیتی تاکید میکند که "با در نظرداشت تفاوتهای زبانی و فرهنگی پاکستان با کشورهای آسیای میانه، مدارس منتسب به حرکت دیوبند تا حال در جذب نیروهای افراطی آسیای میانه و فارسی زبانان، ترک زبانان و اوزبیکی زبانان دو سوی آمو موفقیت چندانی نداشته است، انتقال یا تاسیس این مدارس، به پایگاههای آموزشی دلخواه و مدنظر این نیروهای افراطی و علاقمند جهاد و تاسیس امارت و خلافت در سرزمینهای خود، مبدل خواهد شد."
حکومت افغانستان روز شنبه، ۱۰ جوزا ۱۴۰۰ برای جلوگیری از شیوع موج سوم کرونا مکاتب را برای دو هفته در ۱۶ ولایت تعطیل کرد. این رخصتیها بعدا در ولایتهای دیگر نیز اعمال شد و تا ماه اسد ۱۴۰۰ دوام کرد.
در نخستین روزهای ماه اسد وزارت معارف دولت پیشین اعلام کرد که از ۶ اسد ۱۴۰۰ امتحانات مکاتب را برگزار میکند و به دنبال آن روند آموزش به گونه تدریجی از سر گرفته خواهد شد.
زمان زیادی از پایان امتحانات مکاتب نگذشته بود که طالبان وارد کابل شدند و فصل جدیدی از تعطیلی مکاتب آغاز شد.
طالبان در ۲۷ سنبله از دانشآموزان پسر و معلمان مرد مکاتب افغانستان خواستند به مکاتب بیایند و روند آموزشی خویش را از سر گیرند، اما این گروه در اعلامیه خود از دختران دانشآموز و آموزگاران زن مکاتب افغانستان یادی نکردند.
طالبان در ۳۳۳ روز گذشته در برابر دادخواهیهای داخلی و بینالمللی در مورد بازگشایی مکاتب دخترانه بیاعتنا بودهاند.
در این مدت افغانستان اینترنشنال دهها ویدیو از دانشآموزان پسر مکاتب افغانستان دریافت کرده که میگویند به دلیل جلوگیری طالبان از تدریس استادان زن، روند آموزشی در این مکتب ه انظم خود را از دست داده است.
یک معلم مکتب پسرانه میگوید طالبان با اعمال فشار خواهان کاهش مضامین اصلی مکاتب و افزایش مضامین دینی به جای آن هستند.
گزارشهایی از دخالت روزانه طالبان در مکاتب و اعمال خشونت آنها علیه دانشآموزان در رسانهها منتشر شده است.
طرح طالبان برای تغییر نصاب
مقامات طالبان روز سهشنبه، ۲۵ اسد در یک نشست خبری در کابل از طرح خود برای تغییر نصاب درسی سخن گفتند.
مقامات وزارتهای معارف در یک سال گذشته بارها از دستگاه معارف افغانستان و نسلی که در دو دهه گذشته در این کشور آموزش دیدهاند، ابراز نارضایتی کردهاند.
در ۱۶ اسد ۱۴۰۱ سید احمد شهیدخیل، معین اداری وزارت معارف طالبان به طلوعنیوز گفت که مکاتب متوسطه و لیسه به علت تجدیدنظر طالبان در نصاب تعلیمی، به روی دختران دانشآموز باز نشدهاند.
به گفته او به زودی «علم اخلاق، عقیده، علم پرورش فرزندان و همسرداری» به نصاب درسی این دانشآموزان افزوده خواهد شد.
جامعه افغانستان در سال پیش رو با پرسشها و انتخابهای دشواری در مورد سرنوشت فرزندان و آموزش و پرورش آنها روبرو است. برخی از خانوادهها تن به مهاجرت دادهاند تا فرزندانشان از امکانات مدرن آموزشی برخوردار باشند، اما سوال در مورد خانوادههایی است که نمیتوانند سرزمین خود را ترک کنند.
آیا دادخواهی صرف برای بازگشایی مکاتب دخترانه، بدون سخن گفتن در مورد استقلال نهاد معارف، تغییراتی که در این نهاد به میان آمده و جلوگیری از تبدیل شدن آن برای دستگاه ترویج ایدیولوژی طالبان، به نفع آینده دختران این سرزمین است، آیا نسلهای آینده توسط مراکز جلب و جذب طالبان بلعیده خواهد شد، آیا فقط درخواست از جامعه جهانی برای اعمال فشار بر طالبان برای بازگشایی مکاتب دخترانه کافیست، مسئولیت فعالان حقوق کودک، رسانهها، نهادهای محلی، والدین و مردم چیست، آیا نخبگان افغانستان توانایی طرح بدیلی برای آموزش کودکان افغانستان دارند؟