مِت رامنی، نامزد حزب جمهوریخواه در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۲، در جریان یک مباحثه انتخاباتی با باراک اوباما گفت که در حوزه سیاست خارجی، «روسیه خصم شماره یک جیوپولتیکی امریکا است.»
تیم اوباما رامنی را با این اظهارنظر، فردی ناآشنا با تغییرات بعد از جنگ سرد معرفی کرد. باراک اوباما روسیه را یک «قدرت منطقهای» و جان مک کین عضو برجسته حزب جمهوریخواه، آن را «تانک بزرگ تیل» توصیف کرده بودند.
حمله روسیه به اوکراین و برخورد تحقیرآمیز ولادیمیر پوتین با رهبران امریکا و اروپا بعضی از سیاستمداران امریکایی مانند مادلین آلبرایت، وزیر خارجه پیشین ایالات متحده را متقاعد کرده است که مهمترین خطای غرب «دستکم گرفتن روسیه» بوده است. حالا، برخیها هشدار می دهند که توسعه طلبی روسیه به اوکراین باقی نمیماند و پوتین به دنبال برهم زدن نظم امنیتی و سیاسی اروپای بعد از جنگ سرد است تا به بازیگر غالب در شرق و غرب اروپا تبدیل شود.
مهار روسیه
روسیه پس از محاصره اوکراین، از ایالات متحده و اروپا در چند هفته خواسته است که به مطالبات و پیشنهادات امنیتیاش توجه کنند. این خواستهها عبارت از عقب نشینی ناتو از شرق اروپا، تبدیل کردن اوکراین به یک کشور بیطرف غیرنظامی و عدم پذیرش آن در سازمان ناتو است.
اما، رهبران غربی هرگز پارادایم امنیتی دولت روسیه را جدی نگرفتند که همانند یک قدرت بزرگ برای خود حوزه نفوذ در شرق اروپا و آسیای میانه قایل است و به عنوان یک عضو دایمی شورای امنیت، میخواهد که خواسته ها و منافعش در مسائل بین المللی در نظر گرفته شود. اما، این در حالیست که روسیه در گفتمان سیاسی و امنیتی حاکم در دولت های غربی، یک قدرت رو به زوال و متعلق به گذشته بوده که بیش از حد غرق نوستالوژی احیای اتحاد شوروی سابق است. آنها حتا با خوشبینی زمانی تصور میکردند که روسیه نهایتاً در اتحادیه اروپا و ناتو ادغام خواهد شد.
توسعه ناتو به سمت مرزهای روسیه و طرح استقرار راکتهای دوربرد در پولند در اواخر حکومت جورج بوش پسر، در حالی صورت می گرفت که بنا به شهادت ویلیام برنز، معاون وقت وزیر خارجه امریکا، ولادیمیر پوتین قبل از نشست ناتو در بخارست در سال ۲۰۰۸ هشدار داده بود که «هیچ رهبری در روسیه نمیتواند در برابر عضویت اوکراین در ناتو بی تفاوت بنشیند و ان را حرکتی خصمانه علیه روسیه نبیند.»
رهبران غربی تهدیدهای روسیه را در حد رجزخوانی و تحریک مردم روسیه برای افزایش محبوبیت ولادیمیر پوتین تلقی کرده اند. اما، پوتین همیشه اراده لازم را برای احیای جایگاه روسیه در نظام بین المللی داشته و از غرب هم خواسته است که مانند اتحاد شوروی سابق، در مسائل جهانی جدی گرفته شود.
بنابراین، برای پوتین زورآزمایی در اوکراین نقطهای عطف در حیات دولت روسیه است که با رها کردن خود از زیر بار شکست تحقیرآمیز سالهای پس از سقوط اتحاد شوروی، دو باره قدرت و حوزه نفوذ خود را احیا کرده است. مدلین آلبرایت، وزیر خارجه امریکا در حکومت بیل کلینتن بر اساس صحبت هایش با رئیسجمهور روسیه نقل می کند که پوتین از همان آغاز ریاست جمهوریاش، «از آنچه در کشورش[پس از سقوط شوروی] اتفاق افتاد، شرمسار بود و مصمم بود که عظمت کشورش را احیا کند.»
یکی از راه های احیای قدرت روسیه برای پوتین، مخالفت با نظام بین المللی لیبرال به رهبری ایالات متحده است که از نظر او و ناسیونالیستهای روسی، فقط هژمونی غرب و سرمایه داری لیبرال را به قیمت زوال سیاسی و فرهنگی قدرت هایی چون روسیه و چین، بر کشورهای جهان تحمیل کرده است.
پیامدهای بحران اوکراین
پیامد های حمله روسیه به اوکراین فراتر از تثبیت جایگاه مسکو به عنوان یک بازیگر مهم ولی خطرناک در اروپا، از چند جهت دیگر مهم است.
اول اینکه روسیه با این حمله ناتو را در موقعیت دفاعی قرار داده و کشورهای عضو این سازمان را در عالمی از نگرانی فرو برده است. امروز بنا به درخواست کشورهای پولند، رومانیا، لیتوانیا و تعدادی دیگر در شرق اروپا که تصور میکنند توسعهطلبی روسیه به اوکراین محدود نخواهد ماند، نشست فوری ناتو برگزار شد.
با این حال، بحران اوکراین موقعیت ناتو را در میان کشورهای غربی تقویت کرده است، تا جای که کشورهای اروپایی بیطرفی مانند سویدن هم احساس میکنند که برای امنیت خود نیاز به پیوستن به سازمان ناتو دارند؛ موضوعی که روسیه با آن مخالف است و روی بیطرفی کامل سویدن و فنلند تاکید دارد.
دوم، بحران اوکراین نشان داد که سازوکارهای بین المللی موجود جلو تعرض و اشغال قدرتها را نمیگیرد. روسیه و امریکا به یک میزان این سازوکارها را بیاعتبار کرده اند. این موضوع باعث نگرانی کشورهای کوچکتری شده است که در جوار قدرت های توسعهطلبی چون چین و روسیه قرار دارند.
و سوم اینکه حمله به اوکراین، چین را نیز میتواند تشویق کند که به فکر ضمیمهکردن تایوان به خاک خود بیفتد که به طور تاریخی ادعای مالکیت بر این جزیره را دارد. اگر امریکا نتواند پوتین را در اوکراین مهار کند، جلو تهدید چین برای کشورهایی چون تایوان را که به لحاظ دفاعی به امریکا متکی اند، به سختی گرفته میتواند. از این رو، بحران اوکراین آزمایش مهم برای ایالات متحده و قدرت های اروپایی است که بدون رو در رویی نظامی می خواهند جلو قدرتنمایی روسیه و چین را بگیرند.
فارغ از این که تنبیهات اقتصادی روسیه از سوی امریکا و اروپا تا چه حدی بالای تصمیمات ولادیمیرپوتین تاثیرگذار است، جهان شاهد ظهور روسیه قدرتمند و اعتماد به نفس است و در همین حد اعتبار و توان نظام بین المللی متکی به پشتوانه غرب به شدت زیر سوال رفته است.