سه سال پس از تسلط طالبان بر افغانستان، شماری از خبرنگاران زن در رسانههای داخلی با وجود فشارهای گسترده این گروه، همچنان به فعالیت خود ادامه دادهاند.
به مناسبت سهسالگی سقوط حکومت پیشین افغانستان، با تعدادی از این زنان خبرنگار گفتوگو کردیم. برخی از آنها شغل خود را ترک کردهاند و عدهای دیگر گفتند که رسانههایشان اجازه مصاحبه نمیدهند. چند نفر تنها به شرط استفاده از نام مستعار حاضر به گفتوگو شدند. بنابراین، نامهای مصاحبهشدگان این گزارش مستعار هستند.
خاطره، خبرنگاری از کابل، در دو سال نخست حکومت طالبان در یکی از شبکههای تلویزیونی داخل افغانستان مشغول به کار بود. پس از گذراندن یک ماه دوره آزمایشی، همکارش به او توصیه کرد که وقتش را هدر ندهد، چراکه آیندهای در این حرفه وجود ندارد.
خاطره بیشتر دوران کاری خود را در داخل دفتر رسانه سپری کرد، زیرا طالبان اجازه حضور او و دیگر زنان خبرنگار در نشستهای خبری را نمیدادند. مدیران رسانهها نیز به دلیل مخالفت طالبان با حضور زنان در این نشستها، از اعزام خبرنگاران زن خودداری میکردند.
این خبرنگار زن میگوید یکبار از پشت درهای هتل کابل اینترکانتیننتال، جایی که یک نشست خبری در حال برگزاری بود، عقب رانده شد و یک جنگجوی طالب او را «کافر» خطاب کرد.
در یک مورد دیگر، یکی از اعضای طالبان به او گفت: «یک زن مسلمان هرگز از خانه بیرون نمیآید، کار نمیکند و حجاب خود را رعایت میکند.»
خاطره این جملات را زمانی شنید که برای پوشش یک نشست خبری رفته بود.
خبرنگاران زن در افغانستان شاهد هستند که همکارانشان یکییکی ناپدید میشوند. خاطره میگوید که یکی از دوستانش با چشمانی اشکبار خبر داد که مجبور است کارش را ترک کند؛ خانوادهاش از او خواسته بودند ازدواج کند، چراکه دیگر شرایط ادامه کار در رسانهها فراهم نیست.
طالبان در اتاقهای خبر
خاطره میگوید در رسانهای که کار میکرد، تعداد خبرنگاران زن تنها سه نفر بود. به گفته این خبرنگار اولین چیزی که از مسئولان رسانه شنید این بود که باید حجاب خود را رعایت کنند، چرا که «در داخل سازمان استخبارات طالبان حضور دارد».
او توضیح میدهد که فردی در رسانهشان بود که حتی برخی کارکنان هم نمیدانستند که برای طالبان کار میکند. این فرد گزارشها و محیط کار، بهویژه فعالیتهای زنان را نظارت میکرد. خاطره میگوید که تحت نظارت این فرد، تغییراتی در رسانه از جمله جدایی محل کار زنان و مردان اعمال شد. او همچنین بر محتوای برنامههای رسانه نیز نظارت داشت.
گزارشهایی مبنیبر حضور نمایندگان طالبان در اتاقهای خبر رسانهها پیشتر نیز منتشر شده بود.
خاطره میگوید که علیرغم همه این مشکلات به کار خبرنگاری ادامه خواهد داد: «تسلیم نمیشوم، اما شرایط فعلی مساعد نیست.»
با دوربین در برابر کلاشنیکف
مهسا، خبرنگار جوان دیگری که در غرب افغانستان فعالیت میکند، میگوید شرایط خبرنگاران زن هر روز بدتر میشود. او که از دوران قبل از تسلط طالبان به این حرفه وارد شده بود، همچنان به کار خود ادامه میدهد، هرچند با محدودیتهای شدید.
او میگوید که در حال حاضر وضعیت خبرنگاران زن حتی با سال اول حاکمیت طالبان هم قابل مقایسه نیست، چرا که هر روز به محدودیتها و سدهای سر راه خبرنگاران زن افزوده میشود.
مهسا میگوید که هیچ زنی اجازه رفتن به ساحه و نشستهای خبری را ندارد. او میگوید در حال حاضر تعداد خبرنگاران زن در زون غرب، به تعداد انگشتهای دو دست هم نمیرسد.
مهسا میگوید که خبرنگاران زن به بهانههای مختلف به اداره امر به معروف طالبان فراخوانده میشوند؛ بهخاطر نوع لباس پوشیدنشان، مصاحبه با یک مرد، شرکت در یک نشست خبری یا بهانههای دیگر.
او گفت که تاکنون به هیچ اداره دولتی تحت کنترول طالبان نتوانسته برود و با مقامهای این گروه صحبت کند. بارها از پشت دروازه این نهادها جواب رد گرفته است.
مهسا میگوید که باری به خاطر پوشش خبری یک رویداد نیاز بود از مسجدی در هرات تصویربرداری کند. او وقتی به در مسجد رسید، یک جنگجوی طالبان در برابرش ایستاد.
مهسا سعی کرد جنگجوی طالبان را متقاعد کند که تا به او اجازه ورود به مسجد را دهد. جنگجوی طالب اما با زبان دیگری پاسخ داد. زهرا میگوید این عضو طالبان کلاشنیکف خود را به روی او کشید و تهدید کرد که شلیک میکند: «چیزی نمانده بود که شلیک کند».
این خبرنگار زن میگوید که چند متر آن طرفتر از او، زنی در حال تگدی بود: «زنان در افغانستان اجازه دارند تگدی کنند اما کار خبرنگاری نه.»
این خبرنگار زن میگوید که این تجربه و برخوردهای مشابه، به لحاظ روانی او را شدیدا متاثر کرد و برای مدتی دست از کار خبرنگاری کشید.
از طرفی، او از آزارها و «پیامهای بیربطی» میگوید که از سوی اعضای طالبان دریاف میکند.
همراهی مدیران رسانهها با محدودیتهای طالبان
خبرنگاران زن در کنار شکایت و انتقاد از محدودیتهای طالبان، متعقدند که همراهی مدیران رسانهها با فرمانها و محدودیتهای طالبان، فضا را تنگتر و راه را برای وضع محدودیتهای بیشتر فراهم کرده است.
مهسا میگوید که رسانههای داخل افغانستان «تحت کنترول طالباناند» و هنگام استخدام، اگر طالبان بخواهند زنان استخدام میشوند و اگر نخواهند نه. به گفته او مدیران رسانهها نیز ترجیح میدهند به متقاضیان زن جواب رد بدهند. به بهانههای مختلف از جمله چالشهای اقتصادی.
شبنم، خبرنگاری دیگر از کابل نیز میگوید که رسانهها همه دستورهای طالبان را بدون اندکترین اعتراض و مقاومت، اجرا میکنند. او میگوید سازگاری مدیران رسانهها با محدودیتهای طالبان، این گروه را جسورتر کرده که دست به اقدامات بیشتری علیه خبرنگاران زن بزند.
شبنم میگوید اگر از همان اول، مدیران رسانهها دستکم با برخی از دستورها و محدودیتهای طالبان مقابله میکردند، شاید کار به اینجا نمیکشید.
فرشته، خبرنگار دیگری از کابل میگوید که رسانهها نیز با استفاده از محدودیتهای جاری طالبان، اگر زنان را استخدام هم کنند «معاش بسیار ناچیز» برای آنها در نظر میگیرند.
او همچنین گفت که سیاستهای طالبان در قبال زنان خبرنگاران، حتی باعث تغییر رفتار همکاران رسانهای مرد با آنها شده است. فرشته گفت دبیران رسانهها در بسیاری مواقع خودشان اجازه نمیدهند خبرنگاران زن با مردان مصاحبه کنند.
سوژههای تحمیلی
شبنم میگوید او همواره سعی کرده و مایل بوده کارهای خبرنگاریاش، نگاه انتقادی داشته باشد. حالا اما، به گفته خودش مجبور است سوژههایی را کار کند که فقط میتوان با آنها «روز خود را گذراند.»
او میگوید خبرنگاران زن به ندرت اجازه مییابند که در نشستهای خبری حضور یابند و آنها معمولا نشستهایی است که اهمیت چندانی ندارند.
غیبت زنان در اولین نشست خبری طالبان
کمرنگ شدن حضور زنان در رسانههای افغانستان تحت کنترول طالبان، در نخستین نشست خبری این گروه در «مرکز رسانههای حکومت» در کابل خودش را نمایان کرد.
در ۲۶ اسد ۱۴۰۰، دو روز پس از تسلط طالبان بر کابل، هنگامی که ذبیحالله مجاهد، به مرکز رسانهها رفت و نخستین نشست خبری این گروه را برگزار کرد.
در تصاویر منتشرشده از این نشست در تالاری که کانون اصلی خبرنگاران کابل بود، تنها یک زن دیده میشود.
سه سال پس از حاکمیت طالیان در افغانستان، حالا نیز همهروزه دعوتنامههای مطبوعاتی ادارات تحت کنترول طالبان به رسانه میرسد و آنها را به مرکز رسانهها در کابل فرامیخواند. با این تفاوت که در پایان بسیاری از این نامهها نگاشته میشود: «از اعزام خبرنگاران طبقه اناث خودداری کنید.»
دستاورد از دسترفته بیست سال نظام جمهوری
در سالهای پایانی نظام جمهوری بیست ساله در افغانستان، همواره از ارزشها و دستاوردهای صحبت میشد که افغانستان پس از حاکمیت اول طالبان به آنها دست یافته بود.
یکی از مهمترین دستاوردها، آزادی بیان در مجموع و حضور پررنگ زنان در رسانهها بود. آنچه که حتی در میان کشورهای منطقه نیز کمنظیر بود.
با به قدرت رسیدن طالبان در ۲۴ اسد ۱۴۰۰، این دستاورد به فنا رفت. طالبان از سویی تیغ سانسور را به اتاقهای خبر رسانهها برد و از سویی روز به روز روزنامهنگاران زن را منزویتر کرد.
در مدت سه سال حاکمیت طالبان، این گروه محدودیتهای گستردهای بر فعالیت خبرنگاران زن و رسانهها وضع کرده است. در حال حاضر، براساس دستور طالبان، گویندگان زن برنامههای خبری و غیرخبری، با ماسک سیاه روی تصویر میآیند.
در پی اعمال این محدودیتها، بسیاری از زنان خبرنگار دست از کار رسانهای کشیدند و شماری هم مهاجرت کردند.
فرشته میگوید که چشمانداز آینده کاری خود را «تاریک» میبیند و این بسیار ناامیدکننده است.
این خبرنگار زن افزود که وضعیت زنان در مجموع و به ویژه روزنامهنگاران زن در افغانستان، «زیستن در کابوسی است که پایان ندارد.» فرشته افزود که در افغانستان، «با دختران در سرزمین خودشان مانند بیگانهها رفتار میشود.»
شبنم میگوید که در شرایط کنونی، انتظار میرود که بامدادی از جا بلند شود و اطلاع یابد که رهبر طالبان با صدور فرمان دیگری، کار خبرنگاران در به گونه کامل را منع کرده است.
با این حال، خبرنگاران زن گفتند که تسلیم نمیشوند و به کار خود در رسانه ادامه خواهند داد.