طالبان پس از به قدرت رسیدن، وضعیت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و روابط بینالمللی افغانستان را عادی و رو به جلو نشان دادهاند. آنها نه تنها بر مشکلات داخلی بلکه بر تهدیدها در برابر رژیم خود چشم بستهاند.
یک پژوهشگر اروپایی مسایل افغانستان دو سال قبل به نویسنده این سطور گفته بود که طالبان بدون جنگ مسلحانه گروههای مقاومت نیز خود را نابود خواهند کرد. ظاهراً، پیشبینی او به تدریج به واقعیت میپیوندد.
رژیم طالبان با دهها تهدید مواجه است که مقاومت ضدطالبان تنها یکی از آن است. به نظر میرسد که نه حمایت نسبی کشورهای منطقه و نه ادعای داشتن ارتش چند صد هزار نفری، میتواند رژیم طالبان را حفظ کند.
این تهدیدها دو منشا داخلی و خارجی دارد.
ترس از نفوذ و حملات داعش در مرکز قدرت رهبر طالبان
طالبان همواره ادعا کرده که داعش سرکوب شده است، اما حمله داعش به یک شعبه کابل بانک در قندهار، در نزدیک مقر رهبر طالبان در قندهار، تدابیر امنیتی رهبر طالبان را بالا برده و ترس را در رهبران این گروه ایجاد کرده است.
به تازگی اطراف اقامتگاه رهبر طالبان با دیوارهای بلند سمنتی احاطه شده و محل ادای نماز عید فطر با محرمیت شدید و در چندین محل و با هشدارها و احضارات درجه یک امنیتی همراه بوده است. همچنان، مقامات طالبان در کابل نیز در وضعیت آرامی نیستند و هر لحظه منتظر حادثه جدید اند.
هراس از کودتای درونی
رهبر طالبان را کودتای احتمالی تهدید میکند که ریشه در نارضایتی داخلی این گروه دارد. منابع معتبر گفتهاند که جناحهای ملاعبدالغنی برادر، ملایعقوب و سراجالدین حقانی از اقدامات و اظهارات رهبر شان به ستوه آمدهاند، و ظاهراً گفته میشود که آنها در پی فرصتی برای به زیر کشیدن هبتالله آخندزادهاند.
در همینحال، حامیان جنرال رازق، فرمانده امنیه پیشین قندهار، که دشمن سرسخت طالبان بود و در حمله انتحاری این گروه کشته شد، در صدد انتقام گرفتن از رهبر طالبان اند.
اگر در گذشته بحث اختلافات جناحهای قندهاری و غیرقندهاری و شبکه حقانی بود، اما حالا تنها در میان جناح قندهار چندین فراکسیون و علیه یکدیگر ایجاد شده و همچنان شبکه حقانی کماکان از فکر و عمل به شدت انحصارگرایانه هبتالله آخندزاده خشمگین و ناراضی است.
اما چرا طالبان با وجود اختلافات چند وجهی و متنوع از هم نپاشیدهاند؟ احتمالا به دلیل این پنج عامل:
۱- پابندی به بیعت با امیر طالبان؛
۲- تکقومی بودن رژیم طالبان؛
۳- پندگیری از تجربه تلخ جنگهای ویرانگر داخلی دهه نود میلادی که ناشی از اختلافات رهبران جهادی بود؛
۴- تلاش حامیان منطقهای برای حفظ این گروه؛
۴- فعالیت جبهات نظامی ضدطالبان که باعث یکپارچگیشان شده است.
جبهات مقاومت
حملات جبهه مقاومت ملی در این اواخر افزایشی غیر قابل انکار داشته و این گروه در هفته تا ۷ حمله بر پاسگاهها و قرارگاههای طالبان در کابل و ولایات انجام داده است.
جبهه آزادی تا قبل از عید حملات زیادی علیه طالبان انجام داد و به نظر میرسد که در ماه رمضان با توقف حملات، مصروف برنامهریزی و تدارک عملیاتهای بیشتر است.
حملات همزمان این دو گروه، فشار بر طالبان را افزایش خواهد داد.
فقدان مشروعیت داخلی
طالبان از کمبود مشروعیت داخلی رنج میبرد و تلاش کرده فقدان مشروعیت را با بیعت گرفتن و برگزاری نشست علمای حامی این گروه برای تایید زعامت ملا هبتالله جبران کند.
در همین حال، نارضایتی در میان نخبههای پشتون در داخل و خارج از افغانستان از ناتوانی طالبان در حکومتداری به وجود آمده است. ظاهراً، حکومت تکقومی، محروم کردن اقوام دیگر از قدرت سیاسی و سیاستهای زبانی و اداری تبعیضآمیز نتوانسته پایگاه قومی طالبان را راضی کند.
طالبان برای اثبات مشروعیت و کارایی، به تبلیغات و جنگ روانی برای مدیریت افکار عامه رو آورده است، اما در عین حال، سرکوب داخلی را تشدید کرده است. سیاستهای سرکوبگرانه به علت فساد، سوءمدیریت و ناتوانی در اداره کشور گسترش یافته است. در دو سال گذشته، همزمان با افزایش نارضایتیها در داخل طالبان و در جامعه افغانستان، اداره استخبارات طالبان بیشترین انرژی خویش را صرف خاموش کردن مخالفان و صداهای اصلاحطلبانه کرده است.
طالبان در بخش خارجی نیز با تهدیدها دستوپنجه نرم میکند.
فقدان مشروعیت خارجی
تا هنوز هیچ کشوری آماده رسمیتشناسی طالبان نیست. شماری از کشورها براساس مجبوریت و در فقدان بدیل طالبان با این گروه تعامل کژدار و مریز داشتهاند.
طالبان امیدوار است که به خاطر نبود نیروی الترناتیف داخلی، قول مبارزه با داعش و استقرار حکومت با ثبات توجه کشورها را به خود جلب کند. اما، حضور گروههای تروریستی در افغانستان، در کنار دیگر عوامل، باعث شده که کشورها در به رسمیت شناختن این گروه تعلل کند.
برعکس، حضور گروههای تروریستی گشتزنی هواپیماهای بیسرنشین امریکایی بر فراز ولایات افغانستان را بیشتر کرده است. این حرکت امریکاییها در طالبان ایجاد ترس کرده است و باعث شد که رهبر طالبان از شهر قندهار به ولسوالی پنجوایی نقل مکان کند. البته، با توجه به کشته شدن رهبر القاعده در قلب کابل، ترس ملا هبتالله از پهپادهای امریکایی بیعلت نیست.
در همین حال، در میان طالبان تنش و رقابت بر سر تامین روابط جناحی با کشورهای همسایه وجود دارد. اطلاعات حاکی از آن است که جناح ملابرادر و ملایعقوب و بخشی از طالبان قندهاری با پاکستان وارد تنش بیوقفه شدهاند. در حالی که رهبر طالبان موافق این تنش نیست، اما قادر به جلوگیری از آن هم نمیباشد.
از سوی دیگر جناح حقانی با نزدیکی طالبان قندهاری با ایران نیز موافق نیست.
رهبری، ساختار و صفوف طالبان نسبت به یکسال قبل، در عدم پیشرفتهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی، تنشهای داخلی و تهدیدات داعش خراسان آن هم در تبانی و حمایت یک بخشی از طالبان علیه بخش دیگر، آسیبپذیر و التهابی است و نظام طالبان پس از نزدیک به سه سال در قدرت بودن، به بنبست خورده است.
جبهات مقاومت ملی و آزادی بر ضد طالبان نسبت به گذشته قدرتمند شده و با حملات مکرر علیه این گروه، جایگاهشان را به عنوان یک تهدید ثابت کردهاند.
طالبان در کسب مشروعیت داخلی و خارجی نه تنها موفق نبوده، حتی حمایت باشندگان ولایات پشتوننشین را نیز در حال از دست دادن است.
پاکستان عامل تعیینکننده در تداوم عمر حکومت طالبان است، اما راهحل اساسی برای حل تنشهای موجود میان طالبان و پاکستان وجود ندارد. تجربه نشان داده که پاکستان در صورت سرخوردگی، چنانچه در مورد حزب اسلامی اتفاق افتاد، به دنبال گزینهها و گروههای جایگزین خواهد بود.