'خودکشی' یک زن معترض؛ چرا زندان‌های طالبان میل به خودکشی را در معترضان ایجاد می‌کند؟

یکشنبه ۱۴۰۲/۱۰/۱۷

جنبش همبستگی زنان افغان در ۱۵ جدی تایید کرد که یک عضو این گروه پس از رهایی از زندان طالبان در قندوز، به عمر خود پایان داد.

مسئولان این گروه فعال حقوق زنان گفتند که بی‌بی‌گل ۲۱ ساله در شروع حکومت طالبان زندانی شده بود و پس از رهایی از زندان «پیوسته به خودکشی فکر می‌کرد».

طالبان شکنجه زندانیان را رد کرده است اما چه برسر این زن معترض در بازداشت طالبان آمده بود که او پس از رهایی به جای ادامه زندگی، بر عمر خود نقطه پایان گذاشت؟

کابوس و تروما

خودکشی زندانیان و آسیب‌های شدید روحی پس از رهایی از حبس در کشورهای غیردموکراتیک مانند افغانستان و ایران که حقوق بشر در آنجا رعایت نمی‌شود،‌ پدیده‌ای جدید نیست. شکنجه، تجاوز و آزار جنسی، وضعیت بد زندان و پیامدهای ویرانگر روحی تحمل حبس پر مشقت در زندان‌های این کشورها می‌تواند میل به خودکشی را در زندانیان پس از رهایی ایجاد کند.

زنان معترضی که از زندان طالبان، به خصوص استخبارات این گروه رها شده‌اند، از شکنجه، لت‌و‌کوب و رفتار تحقیرآمیز ماموران طالبان با بازداشت‌شدگان روایت کرده‌اند. تمنا پریانی، یکی از این بازداشت شدگان درباره تجربه‌اش در زندان طالبان گفت: «هیچ موجودی نمی‌تواند زنی را چنان شکنجه کند. آن شب[بازداشت]، بدترین شب زندگی‌ام را تجربه کردم و هرگز نمی‌توانم فراموش‌ کنم. آن‌ها وقتی مرا با شلاق و کیبل می‌زدند، الله‌ اکبر می‌گفتند.»

او افزود که « من در زندان، بارها تصمیم به خودکشی گرفتم.»

به گفته روان‌کاوان، تجربه وحشتناک زندان، اضطرابات بعدی را به وجود می‌آورد که منجر به افسردگی شدید می‌شود. افسردگی، نفرت و ناامیدی از پیامدهای «شکنجه و بی‌عزت شدن» زندانیان و بازداشت‌شدگان است.

زندانیان زن بیشتر در معرض این تروما قرار دارند. زیرا، بنا به گزارش‌های سازمان‌های حقوق بشری مانند عفو بین‌الملل، زندانیان زن علاوه بر بدرفتاری و شکنجه، با احتمال خطر و هراس از تجاوز و آزار جنسی در زندان قرار دارند. در این زندان‌ها از تجاوز برای سرکوب معترضان زن و خاموش کردن صدای اعتراض در جامعه از طریق وحشت استفاده می‌شود.

طالبان گزارش سازمان‌های حقوق بشری در باره شکنجه و بدرفتاری با زندانیان را رد کرده است اما یک گزارش روزنامه هشت صبح نشان می‌دهد که زنان زندانی توسط طالبان شکنجه شده و مورد تجاوز جنسی قرار گرفته‌اند.

در این گزارش که بر اساس گفت‌و‌گو با قربانیان، پزشکان و منابع دیگر تهیه شده، آمده که برخی از این زنان زیرفشار شکنجه و آزار تن به سوءاستفاده جنسی طالبان داده‌اند. همچنان زندانیان شوک برقی و شلاق خوردن را نیز تجربه کرده‌اند.

شکنجه مضاعف

دیده‌بان حقوق بشر در ۹ قوس اعلام کرد طالبان همچنان زنان معترض در افغانستان را بازداشت، تهدید و شکنجه می‌کنند.به گفته این سازمان، بسیاری از خانواده‌ها با پنهان کردن دستگیری‌ آنها، امیدوارند این فعالان رها گردیده یا در زندان کمتر آزار و اذیت شوند.

یک علت این سکوت، شرم و ملامت اجتماعی‌ای است که خانواده‌های این فعالان زن احساس می‌کنند. بازداشت طولانی مدت زنان در زندان‌های طالبان که در آن شکنجه، بدرفتاری و تعرض جنسی به زنان وجود دارد، خانواده‌ها را در جامعه سنتی افغانستان تحت فشار اخلاقی و اجتماعی قرار می‌دهد.

در عین حال، زنان زندانی به خصوص زنان معترض، علاوه بر این که قربانی بدرفتاری و شکنجه طالبان اند، به علت شرکت در اعتراض‌ها از سوی خانواده و وابستگان نیز ملامت می‌شوند. به عنوان مثال، به این زنان گفته می‌شود که اگر در اعتراض‌ها شرکت نمی‌کردند، با زندان و بدرفتاری طالبان مواجه نمی‌شدند. این در حالیست که مقصر اصلی طالبان باید شناخته شود که تمام حقوق زنان و فرصت یک زندگی عادی و شرافتمندانه را از زنان گرفته است و این زنان برای حفظ حقوق خود خطر اعتراض را به جان می‌خرند.

پژوهشگران از این برخورد خانواده و جامعه، به عنوان «ملامتگری قربانیان» یاد می‌کنند که به خصوص درباره زندانیانی که مورد تعرض جنسی قرار گرفته‌اند، یک پدیده رایج است.

زنان آسیب‌دیده پس از رهایی در مواجهه با فشار و ملامت مستقیم و غیرمستقیم خانواده و جامعه و همچنان تجربه تلخ زندان، نه تنها احساس می‌کنند که ارزش و جایگاه خود را از دست داده بلکه دیگر احتمالا نمی‌توانند به عنوان یک عضو عادی خانواده و جامعه زندگی کنند. این وضعیت، فعالان زن را بیشتر از گروه‌های دیگر اجتماعی در معرض افسردگی و تمایل به خودکشی قرار می‌دهد.

داوود ناجی، روزنامه نگار و فعال سیاسی شناخته شده با اشاره به خودکشی یک دختر پس از رهایی از بازداشت طالبان در کابل که هنوز رسما تایید نشده، از خانواده و جامعه در شبکه اکس خواست که قربانیان زندان‌های طالبان را «به زندگی بازگردانیم، نه اینکه با نمک‌پاشی بر زخم‌های شان جامعه را بد‌تر از زندان طالب کنیم.»

نه تنها افغانستان بلکه در کشورهای دیگر از جمله کشورهای غربی، زنان قربانی خشونت و تعرض اغلب ملامت می‌شوند، جامعه و اطرافیان شان طوری وانمود می‌کنند که این زنان زمینه خشونت و تعرض به خود را فراهم کرده‌اند.

در افغانستان که مسئله زنان با مسایل 'ناموس' و 'عزت' پیوند خورده است، وضعیت فعالان زن به مراتب پیچیده‌تر است. در افغانستان و کشورهای سنتی دیگر، ارزش و اهمیت زنان با «بکارت و دست نخوردگی جنسی» پیوند خورده است. نکته دردناک این است که زنان حتا به علت خشونت جنسی اهمیت و ارزش سنتی شان خدشه‌دار می‌شود و این احساس به آنها دست می‌دهد که یک فرد عادی دارای جایگاه همیشگی در میان خانواده، دوستان و وابستگان نیستند.

در افغانستان مانند شماری از کشورها،  نهادها و خدماتی درمانی روانکاوانه وجود ندارد تا زنان زندانی قربانی خشونت بیرحمانه طالبان مورد حمایت و درمان قرار گیرند. در نتیجه این زنان باید زیربار فشار ملامت اجتماعی، نبود خدمات و حمایت‌های درمانی بارسنگین درد، تروما و سرخوردگی‌ زندان‌های طالبان را به تنهایی به دوش بکشند که متاسفانه برخی از آنان از عهده این کار بر نمی‌آیند و مانند بی بی گل به زندگی خود پایان می‌بخشند.


خبرهای بیشتر

پربیننده‌ترین ویدیوها

بحث روز
جهان‌نما
خبرها
نگاه ژرف

رادیو

پادکست‌ها