شاه بریتانیا همه ساله در پارلمان این کشور سخنرانی میکند. این سخنرانی که در نخستین روز کاری سال جدید مجلس انجام میشود، خطوط اصلی کار حکومت در یک سال آینده را ترسیم میکند.
اما سخنرانی پادشاه، فقط به نام «سخنرانی پادشاه» است و شاهان و ملکههای بریتانیا، در واقع سخنرانی نوشتهشده از سوی دفتر نخستوزیری را در پارلمان قرائت میکنند.
نخستوزیر بریتانیا در میان حاضران مینشیند و مانند یک رعیت، به سخنرانی پادشاه گوش فرا میدهد که متن آن را خود او و همکارانش نوشتهاند و شاه فقط آن را روخوانی می کند.
نظام دولتی بریتانیا سلطنت مشروطه است که در آن، مقام شاه کاملاً تشریفاتی است و همه امور اجرایی توسط نخستوزیر و اعضای کابینه او انجام میشود. نخستوزیر و همه وزیران کابینه با رای مستقیم مردم انتخاب میشوند.
دفتر نخستوزیر اجندا یا خطوط اصلی کاری حکومت خود در یک سال آینده را در سخنرانی پادشاه اعلام میکند. رسانهها از قبل از سخنرانی، آگاه میشوند که چه مسائلی، از جمله کاهش یا افزایش مالیات، خانهسازی، اولویتهای بهداشتی، نحوه برخورد با جرایم، امور حمل و نقل و مانند اینها در سخنرانی پادشاه گنجانده شده است.
بنابراین وقتی چارلز سوم در روز چهارشنبه ۱۷ جولای ۲۰۲۴ از روی متن میخواند «حکومت من به راهحل تشکیل دو دولت فلسطین و اسرائيل پایبند است»، این جمله از خود او نیست، بلکه از وزارت خارجه آمده است. و وقتی سخنرانی پادشاه به سیاست خارجی میرسد، دوربین رسانهها از میان جمعیت، دیوید لمی، وزیر خارجه را نشان میدهد و زمانی که شاه از برنامههای پولیس برای کاهش جرایم و کنترل مهاجرت سخن میگوید، چهره ایوِت کوپر، وزیر داخله در کابینه کییر استارمر بر روی صفحه تلویزیون ظاهر میشود.
یکی از شرطهایی که از چند قرن پیش برای شهریار بریتانیا (شاه یا ملکه) گذاشته شده، این است که او و دیگر اعضای خاندان شاهی، حق دخالت در کار حکومت را ندارند.
شاه نمیتواند وارد مجلس عوام شود
شهریار بریتانیا، چه شاه باشد چه ملکه، بر اساس قانون مشروطه اجازه ندارد وارد مجلس عوام شود. به همین دلیل او برای سخنرانی، به مجلس اعیان یا لردها میرود. در ادامه این نوشتار میخوانید که آخرین شاهی که پا به صحن مجلس عوام گذاشت، به چه سرنوشتی دچار شد.
سخنرانی شاه در تالار مجلس اعیان برگزار میشود. این مجلس از نظر اهمیت قانونی، در جایگاهی پایینتر از مجلس عوام قرار داد که اعضای آن را مردم بهگونه مستقیم انتخاب میکنند.
لردها با لباسهای مخصوص خود در تالار مجلس اعیان جمع میشوند و نماینده شاه که بلک راد خوانده میشود، با لباس سیاه و یقه سفید و چوبدست سیاهی بر شانهاش، برای فراخوان اعضای مجلس عوام، به آن تالار میرود.
با نزدیک شدن بلک راد، نمایندگان پارلمان در تالار را محکم بهروی او میبندند. این کار بهگونه سنتی در آخرین لحظات نزدیک شدن بلک راد انجام میشود و به اصطلاح، در به روی او میخورد. آنگاه بلک راد با چوبدست خود سه بار به در تالار مجلس عوام میکوبد. جای کوبیدن میله، بر روی دروازه تالار مجلس باقی مانده و باعث رنگرفتگی آن شده است.
پس از شنیدن صدای در، یک نفر از داخل تالار فریاد میزند که بلک راد آمده است. آنگاه رئیس مجلس اجازه میدهد که او وارد شود. بلک راد وارد صحن مجلس میشود، به دو سوی تالار ادای احترام میکند و سپس خطاب به رئيس مجلس میگوید که شاه، نمایندگان مجلس عوام را برای شنیدن سخنان خود به تالار مجلس اعیان فراخوانده است.
سنت نانوشتهای وجود دارد که یک عضو مجلس (معمولاً از حزب کارگر) در هنگام شنیدن این فراخوان، به شاه متلک یا پرزه میگوید و با این شوخی، نمایندگان از جای خود میخیزند و پشت سر رئیس مجلس و رئیسان حزب حاکم و حزب مخالف، بهطرف مجلس اعیان میروند تا سخنرانی شاه را بشنوند.
سرنوشت شاهی که وارد مجلس شد
آخرین باری که یک شهریار وارد مجلس عوام بریتانیا شد، بیش از ۳۸۰ سال پیش بود. در ۴ جنوری ۱۶۴۲، چارلز یکم، شاه انگلستان، اسکاتلند و ایرلند، در میانه جنگ داخلی انگلستان، با نگهبان مسلح خود وارد مجلس عوام شد تا پنج عضو این مجلس را با خود ببرد. رئیس وقت مجلس عوام با این کار مخالفت کرد و حاضر نشد جایی را که آن پنج نماینده پنهان شده بودند، برای شاه افشا کند.
از آن سال به بعد قرار شد که شهریار کشور اجازه نیابد وارد مجلس عوام شود. مخالف چارلز یکم با قانون مشروطه به قیمت جانش تمام شد. بریتانیا برای یک دوره تقریباً ۱۰ ساله وارد جنگهای داخلی میان حامیان سلطنت مطلقه و مشروطهخواهان شد. مشروطهخواهان در سال ۱۶۴۹، چارلز یکم را محاکمه و او را اعدام کردند و پس از آن یک دوره ده ساله جمهوری در انگلستان به ریاست الیور کرامول برقرار شد که البته بیشتر دیکتاتوری بود تا دموکراسی. با سرنگونی جمهوری الیور کرامول، بار دیگر سلطنت مشروطه احیا شد که تاکنون ادامه دارد.