سربازان شوروی سابق که با مجاهدین در افغانستان می‌جنگیدند، با بحرانی گرفتار بودند که سال‌ها دامنگیر جامعه روسیه بود: مصرف مواد مخدر و نوشیدن بی‌رویه الکل. مصرف مواد مخدر در میان سربازان شوروی به قدری گسترده بود که بیش از ۵۰ درصد آنها مصرف‌کنندگان معمولی به شمار می‌رفتند.

نوشیدنی دلخواه‌شان ودکا بود. چرس و تریاک نیز رایج‌ترین مواد مصرفی سربازانی بود که برای جنگ با مجاهدین به افغانستان رفته بودند. مصرف بیش از حد مواد مخدر در میدان‌های جنگ برای سربازان روس بسیار کمرشکن بود و سال‌ها بر جامعه شوروی تاثیر منفی گذاشت.

آن زمان مسکو رسانه‌ها را به شدت سانسور می‌کرد و خبرنگاران آزاد به اطلاعات دست اول از داخل نیروهای شوروی در افغانستان دسترسی نداشتند. تلاش مسکو این بود تا خبرهای منفی درباره وضعیت نیروهای شوروی در افغانستان بیرون درز نکند. اما سال‌های بعد، آرتیوم بروویک، یکی از معدود روزنامه‌نگاران روس کتابی بنام «جنگ پنهان» نوشت و جزییات ناگفته درباره وضعیت سربازان شوروی در افغانستان را افشا کرد. در این کتاب، داستان‌های تکان‌دهنده از حال و روز سربازان روس در جریان جنگ با مجاهدین گنجانده شده است.

زندگی گران؛ مواد مخدر ارزان

به نوشته آرتیوم بروویک، شرایط سختگیرانه شوروی سابق برای سربازان این کشور در افغانستان غیر قابل تحمل شده بود. آب و هوا برای خیلی‌ها ناسازگار بود و آمادگی روانی برای جنگ نیز در سطح پایین قرار داشت. بیماری‌های مختلف در میان سربازان گسترش یافته بود. نزدیک به ۶۵ درصد از سربازان شوروی در طول حضور خود در افغانستان به بیماری‌های مختلف از جمله اسهال خون و درد شکم دوامدار مبتلا بودند. به ورایت آرتیوم بروویک، سربازان بیش از دو سال اصلا اجازه مرخصی نداشتند؛ نمی‌توانستند خانواده‌های خود را ببینند. آنها خسته و سرخورده بودند. «بسیاری سربازان به سیاست فکر نمی‌کردند؛ آنها فقط به فکر بقای خود بودند. وضعیت آنها شبیه وضعیت سربازان امریکایی در جنگ ویتنام بود.» بسیاری این سربازان، به مواد مخدر و الکل رو آوردند. «وضعیت سربازان بد بود اما مواد مخدر ارزان.»

سربازانی که چرس می‌کشیدند و بوته علف را جنگل می‌دیدند

براساس نوشته آرتیوم بروویک، چرس و تریاک معمول‌ترین مواد مورد مصرف سربازان شوروی بود، اما برخی‌ها هروئین و کوکائین نیز مصرف می‌کردند. یکی از سربازان گفته است که آنها مواد مخدر را نسبت به الکل ترجیح می‌دهند چون می‌توانند با مصرف آن طولانی‌تر در هوای سرد تاب بیاورند. اما مصرف مواد مخدر برای سربازان روس در روزهای نبرد، بسیار ویرانگر تمام می‌شود. یکی از سربازان چنین روایت می‌کند: «قبل از جنگ با مجاهدین، چرس کشیده بودم، وقتی جنگ شروع شد حالت پارانویا (بدگمانی، شک، ترس و اضطراب ناشی از وهم) برایم دست داد و فکر می‌کردم اسم من روی هر گلوله‌ای که شلیک می‌شود نوشته شده است.» برخی سربازان دیگر، در پی مصرف بی‌رویه مواد مخدر، دچار توهم می‌شدند و فکر می‌کردند که هر بوته علف جنگل و هر دانه سنگ کوه است. به روایت سربازان شوروی «وقتی همکاران‌شان چرس می‌کشیدند، قدم‌های شان را بسیار بلند بلند برمی‌داشتند؛ دو برابر بلندتر از قدم‌های معمولی.»

یکی از سربازان شوروی گفته گاهی در روزهای جنگ، تمام روز غذا نمی‌خوردیم: «فقط ماه یکبار غذای مناسب می‌خوردیم.» به نوشته گریگوری فیفر، نویسنده کتاب «قمار بزرگ: جنگ شوروی در افغانستان» یکی از راه‌های تامین مواد مخدر برای سربازان شوروی در افغانستان، فروش وسایل کاری و شخصی آنها بود. یکی از سربازان گفته است: «سوختی که برای وسایل ما داده می‌شد را به ساکنان محل می‌فروختیم.» سربازان همچنان بوت و یونیفرم خود را نیز می‌فروختند. «گاهی سربازان شوروی، وسایل جنگی مثلا تانک را پارچه پارچه می‌کردند و قطعات آن را برای ساکنان محل دربدل چرس و تریاک به فروش می‌رساندند.» به نوشته گریگوری فیفر، وقتی سربازان شوروی مرمی و اسلحه خود را می‌فروختند به‌دست مجاهدین می‌افتادند؛ کسانی‌که علیه آنها می‌جنگیدند.

شبی که مجاهدین در لباس «زنان روسپی» سربازان شوروی را بدام انداختند

اکثریت سربازان شوروی در افغانستان مردان جوان بودند. در ده سال حضور این نیروها، تنها ۲۰ هزار زن روس به عنوان کارمندان کمکی غیر نظامی در افغانستان کار می‌کردند. شماری آنها پرستار، مغازه‌دار، دستیار و کارمندان نهادهای دولتی و غیردولتی بودند. شرایط کار و زندگی اما برای این زنان بسیار دشوار و آزاردهنده بود. در جنگ شرکت نداشتند اما وحشت جنگ را تجربه کردند. مجردی یکی از دردسرهای بزرگ این زنان بود. سال‌ها بعد، شماری از این زنان خاطرات دردآور و تلخ‌کامی‌های آن‌روزها را روایت کردند.

تاتیانا ریبالچنکو یکی از این زنان به آسوشیتدپرس گفته است، سربازان مرد مثل «گله‌های گرگ» دنبال دختران بودند و اگر می‌دانستند دختری مجرد است، دنبالش راه می‌افتادند. راحت‌تر کسی بود که ازدواج کرده بود یا دوست پسر داشت. در غیر این صورت پیوسته از سوی مردان جوان سرباز مورد آزار و اذیت جنسی قرار می‌گرفتند. «خیلی از دختران برای اینکه راحت‌تر نفس بکشند، وانمود می‌کردند که شوهر یا دوست پسردارند. تاتیانا ریبالچنکو می‌گوید برای رهایی از آزار و اذیت جنسی سربازان مرد، بلافاصله یک دوست پسر پیدا کردم تا از من محافظت کند تا از دست سربازان مجرد در امان باشم.»

برخی این مردان جوان سرباز، در جست‌وجوی زنان «تن‌فروش» بودند. گریگوری فیفر، نویسنده کتاب «قمار بزرگ» می نویسد که سربازان شوروی در افغانستان، گاهی با زنان تن‌فروش قرار می‌گذاشتند. یک شب، شماری از این سربازان، با زنانی «تن‌فروش» قرار گذاشتند. قبل از قرار مواد مخدر مصرف کردند و الکل نوشیدند. زمان ملاقات نزدیک شد و سربازان به سمت آدرس مورد نظر راه افتادند (محل این حادثه ذکر نشده است) اما وقتی آنجا رسیدند به صورت عجیبی غافلگیر شدند و قیمت سنگینی پرداختند. زنانی‌که قرار گذاشته بودند، تن‌فروش نه بلکه نفوذی مجاهدین بودند. وقتی سربازان روس به محل رسیدند، افراد مجاهدین چادرها را از سرشان کنار زدند و به سمت سربازان روس شلیک کردند. آن شب فاجعه بزرگی برای سربازان روس اتفاق افتاد.

جنگ شوروی در افغانستان، یکی از مرگبارترین جنگ‌ها در تاریخ بشر بود. حدود ۱۵۰۰۰ سرباز روس و صدها هزار شهروند افغانستان کشته شدند. مجاهدین افغانستان، به حمایت امریکا، پاکستان، کشورهای عربی و چین، شوروی را شکست داد. سربازان شوروی به خانه‌های خود برگشتند اما اعتیاد به مواد مخدر و بیماری‌های ناشی از جنگ را نیز با خود به روسیه بردند. براساس برخی آمارها، در دهه ۱۹۹۰ از ۴۰ هزار سرباز در مسکو، ۴۵ درصد آنها خواهان کمک‌های روانی شدند.

خبرهای بیشتر

پربیننده‌ترین ویدیوها

سفیران
بحث روز
خبر ورزشی
خبرها

رادیو

پادکست‌ها