پیشینه تنش میان اسرائیلیها و فلسطینیها به درازای تاریخ است و دو طرف در این درگیریها هزاران نفر کشته داده اند. اما از زمانی که کشور مستقل اسرائیل در سال ۱۹۴۸ ایجاد شد، دو طرف روز خوشی ندیده اند.
دولت اسرائیل ۷۵ سال پیش در ۱۴ می سال ۱۹۴۸ ایجاد شد تا رویاها و امیدهای دیرپای یهودیان را برآورده کند. یهودیها همواره آرزو داشتند که سرزمین مستقل خود را داشته باشند و روزی هم به سرزمین آبایی خویش بازگردند که امپراتوری روم باستان از آن گرفته بود.
حاکمان امپراتوری روم که بزرگترین امپراتوری را از سوریه تا اسکاتلند در اختیار داشتند و از ۷۰۰ سال پیش از میلاد تا ۴۷۶ سال بعد از میلاد حاکمیت کردند، یهودیها را از سرزمین فلسطین رانده بودند. هرچند شمار معدودی از یهودیان در این منطقه در خاورمیانه همچنان مانده بودند، اما بیشتر آنها به سراسر جهان و بیشتر اروپا و خاور میانه آواره شده بودند.
ایجاد کشور مستقل اسرائیل تا قرن ۱۹ بیشتر در آرزوهای یهودیان بود.
اما با روی کار آمدن امپراتوری بریتانیا و تصرفاتش در سراسر جهان از خاورمیانه تا آسیا، تلاشها برای ایجاد دولت مستقل اسرائیل آنهم در سرزمین فلسطین شدت گرفت.
بریتانیا در سال ۱۹۱۷ میلادی با صدور اعلامیه تاریخی «بالفور» از آنچه حمایت لندن از ایجاد «خانه ملی برای یهودیان» در فلسطین می خواند، اعلام حمایت کرد. در شرایطی که سرزمین فلسطین جزء قلمرو و تحت کنترل امپراتوری عثمانی بود، گروه کوچکی از مردم یهود در آن زندگی می کردند و اما بیانیه بالفور به یک جنبش جهانی برای بازگشت یهودیان به فلسطین انجامید. آرتور جیمز بالفور که در سال ۱۹۱۷ وزیر خارجه بریتانیا بود، وزن بزرگی در سطح بینالمللی قلمداد میشد و بیانیه او سنگبنا تشکیل دولت یهود را گذاشت.
بیانیه بالفور در واقع نامه کوتاه وزیر خارجه وقت بریتانیا است که به یک رهبر یهودی سرشناس بریتانیایی نوشته بود. اما ۳۱ سال طول کشید تا این نامه در عمل محقق شود و براساس آن، اسرائیل در سال ۱۹۴۸ در خاورمیانه ایجاد شود.
در این نامه ۶۷ کلمهای لرد بالفور به لرد والتر روتشیلد، سیاستمدار یهودی که عضو مجلس عوام بریتانیا بود، مینگارد: «بریتانیا به ایجاد خانه ملی برای یهودیان در سرزمین فلسطین سیاست مثبت دارد.»
اهمیت نامه از آن جهت است که سه سال بعد از آغاز جنگ جهانی اول نگاشته شد که به پایان امپراتوری عثمانی انجامید که قیومیت فلسطین را داشت و با فروپاشی عثمانی، اکنون دیگر قیومیت سرزمین فلسطین داشت به بریتانیای کبیر واگذار می شد.
با آنهم این سیاست با واکنشهای تند جهان عرب و مردم فلسطین مواجه میشود که بینتیجه میماند.
آنچه اما آرزوها و تلاشها برای تقویت جنبش صهیونیسم با محور ملیگرایی یهود و ایجاد و حفاظت از دولت یهودی را رمق بیشتر میبخشد، فاجعه هولوکاست است.
بعد از کشتار هولوکاست در جریان جنگ دوم جهانی که به قتل عام نژادی بیش از شش میلیون یهودی انجامید، اراده یهودیها و حامیان آنها به ایجاد دولت مستقل در سرزمین فلسطین شدت بیشتر هم گرفت.
سه سال بعد از پیروزی نیروهای متفقین بر آلمان نازی، دولت اسرائیل به حمایت سازمان ملل متحد در فلسطین تشکیل می شود.
مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ۲۹ نوامبر ۱۹۴۸ به تقسیم فلسطین میان دولت یهود و عرب رای داد که براساس آن، اورشلیم یا بیتالمقدس به عنوان پایتخت تحت یک رژیم بین المللی خارج از کنترل اسرائیل یا فلسطین اداره شود. یهودها با این تصمیم ملل متحد موافقت کردند اما عربها مخالفت ورزیدند. آنها به این بیانیه عنوان نکبه را دادند که به معنای فاجعه است.
پس از آن بود که درگیریهای پراکنده و پیوستهای آغاز شد و سپس حمله پنج ارتش عرب به اسرائیل رخ داد که منجر به شکست آنها و پیروزی قاطع اسرائیل شد.
اسرائیل ظرف دو سال تا رسیدن به آتش بس در سال ۱۹۴۹، تسلطش بر قلمروی فلسطین را بیشتر گسترش داد که فقط کرانه باختری در همسایگی اردن و غزه در کنار مصر باقی ماند و اورشلیم هم میان دو طرف مورد مناقشه باقی ماند. صدها هزار فلسطینی مجبور به ترک یا فرار از سرزمینهایشان شدند و اقتدار اسرائیل بر این سرزمینها بیش از پیش محکمتر شد.
استدلال فلسطینیها این است که پیش از بیانیه بالفور ۹۷ درصد زمینها در این سرزمین متعلق به آنها بوده و ۶۵۰ هزار عرب در این قلمرو زندگی می کردند در حالی که شمار یهودیان تنها هشتاد هزار نفر بود.
دو طرف با تلاش جامعه جهانی بارها پای میز مذاکره نشسته اند. موافقتنامه صلح اسلو در سال ۱۹۹۳ میان اسرائیل و سازمان آزادیبخش فلسطین بزرگترین پیشرفت در زمینه رسیدن به صلح در این سرزمین بوده است. در نتیجه این پیمان، زمینه ایجاد تشکیلات خودگردان فلسطین فراهم شد با این امید که این اداره به حکومت مستقل فلسطین در کنار اسرائیل ظرف پنج سال آینده تبدیل شود. اما درگیریها و اختلافات درونی هم در اسرائیل و هم در سرزمینهای فلسطین چنین ارتقایی را اجازه نداد.