هرچند گفتوگوی یک ساعته زلمی خلیلزاد با افغانستان اینترنشنال که در ۱۵ اگست نشر خواهد شد، نیاز به موشکافی همهجانبه درباره ابعاد سقوط نظام مردمسالار و دیدگاه نماینده پیشین امریکا دارد، اما همین چند نکته آغازین سخنان او هم جای بحث فراوان دارد.
شهروندان فراجناحی و آگاه افغانستان باید این ارزیابی را فراتر از موضعگیریهای رهبران سیاسی انجام دهند.
اغلب رهبران سیاسی مخالف طالبان و هوادارانشان در فضای مجازی بر این بخش از سخنان خلیلزاد تمرکز کردند که او خواهان بازگشت رهبران سیاسی و آمادگیشان برای دادن قربانی برای کار از درون کشور شده است.
کم نیستند رهبران سیاسی در کشورهای منطقه که برای مبارزه سیاسی در داخل کشور مانده و قربانی دادهاند. نزدیکترین نمونهها شاید میرحسین موسوی و عمران خان، رهبران مخالف ایرانی و پاکستانی باشند.
با این حال رهبرانی که در سقوط افغانستان آنها نیز کمابیش مسئولیت داشتند، معتقدند که شرایط افغانستان فرق میکند و امکان کار سیاسی از داخل کشور میسر نیست.
سیاسیون سنتی مخالف طالبان بیشتر به ترغیب زلمی خلیلزاد برای بازگشت آنها به افغانستان تمرکز کردند و بخش دیگر سخنان نماینده پیشین امریکا در امور افغانستان از توجه دور ماند.
آقای خلیلزاد در این مصاحبه توضیح میدهد که نگران «آینده ناروشن افغانستان» است و نظام طالبان با سوالهای جدی روبروست.
بنابرین گذشته از کارنامه جنجالی سفیر سابق امریکا و حبوبغض سیاستمداران، نباید این نکته را ساده گرفت. چرا که باید به بحران افغانستان، فراتر از منافع جناحی و سمتی سیاستمداران پرداخته شود.
خلیلزاد در بخشی از مصاحبه که نشر شده گفت: «به فکرم هنوز زود است که درباره روز سقوط کابل و تاثیراتش بر آینده درازمدت افغانستان نتیجهگیری کرد. گرچه دو سال گذشته که از یک نگاه، مدت طولانی بوده اما از نگاه تاریخ هنوز زود است. ببنیم که چه چیزهای بالاخره سر آینده طولانی افغانستان تاثیر خواهد داشت. راه آینده افغانستان از نگاه تاریخی چگونه خواهد شد.»
او افزود: «بدون آنکه سر یک فورمول توافق شود، آینده افغانستان با سوال روبرو خواهد بود. یک دلیلی که عرض کردم [این است] که هنوز زود است درباره نتیجه نهایی صحبت کرد. گامهایی مانده که باید برداشته شود. آیا این گامها برداشته میشود؟ اگر برداشته میشود، یک راه برای آینده افغانستان و اگر برداشته نشود، راه دیگری در انتظارش خواهد بود.»
تا همینجا هم چند چیز از دیدگاه زلمی خلیلزاد مشخص است:
۱. طالبان در ایجاد یک حکومت پایدار ناکام مانده و نظام طالبانی شکننده است. چرا که او منتظر ارائه یک فورمول مورد توافق میان مردم افغانستان است؛
۲. گامها و آیندهای که خلیلزاد از آن حرف میزند، آشکارا در راستای اجرایی شدن بخش دیگری از پیمان طالبان برای گفتوگو با ملت افغانستان و ایجاد ساختاری است که بنیاد یک حکومت مشروع را بگذارد. حالا این سنگبنا میتواند لویه جرگه، شورای رایزنی، انتخابات یا هر ساختار مورد قبول برای مردم افغانستان و جامعه جهانی باشد که زمینه بازگشت حکومت قانون را فراهم کند؛
۳. باز هم از فحوای کلام او میتوان پیبرد که اگر طالبان به گفته خلیلزاد «به چنین فورمولی» تن ندهد، طرفها، احزاب، اقوام و حتی قدرتهای منطقهای ذینفع در افغانستان بیکار نخواهد نشست.
نشانههای مخالفت فرامرزی از همین حالا در خصوص انحصار قدرت به دست گروهی که تکقومتی، تکجنسیتی و تکحزبی است، بروز کرده است. گذشته از نگرانی تاجیکستان که از روز اول ابراز شد، صداهای مخالفت بیشتر از جمهوری اسلامی ایران نیز شنیده میشود. روز یکشنبه (۲۱ اسد) روزنامه هممیهن ایران در ادامه نقد تعامل حکومت ایران با طالبان نوشت: «ایران خطر طالبان را جدی بگیرد.»
روزنامه هممیهن با برشمردن چهار تعارض امنیتی «جدی» بین جمهوری اسلامی و طالبان در مطلبی «هشدارآمیز» نسبت به این موضوع نوشت باید خطر طالبان جدی گرفته شود.
حشمت الله فلاحتپیشه، رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در همین رابطه به روزنامه اینترنتی «فراز» گفت که بیش از یکونیم میلیون از کسانی که سابقه فعالیت نظامی در افغانستان داشتند پس از روی کار آمدن دوباره طالبان به ایران آمدهاند.
علاوه بر ایران، ادبیات کارشناسان روسی هم در مقابل طالبان انتقادی میشود و هر نوع اقدام این قدرتها در زمینه تقویت جبهات مانند آزادی و مقاومت ملی میتواند افغانستان را به میدان یک کشمکش دیگر نظامی تبدیل کند.
از این جهت هشدار خلیلزاد و ارزیابی او از اوضاع نشان میدهد که به زبان خودش کار تمام نشده است و با توجه به ماموریت چند دههای او و شناختش از راهروهای قدرت در واشنگتن، نباید حرف او را نادیده گرفت. چرا که امریکا هر بار در مورد افغانستان جدی شده است، سراغ خلیلزاد رفته است.