پس از برگشت طالبان به قدرت، دهها هزار نفر از افغانستان به امریکا مهاجرت کردند، اما برخی برای رسیدن به امریکا هزینه سنگینی پرداخت کردهاند.
ترینا شیرزاد، مادر سه فرزند خردسال، با پرواز تخلیه از افغانستان خارج شد اما پسر یکونیم ساله و دختران شش و هفت سالهاش در کابل جا ماندند.
او بیش از دو سال است که در امریکا زندگی میکند اما هنوز مجوز اقامت دایمی ندارد و کودکانش را ندیده است.
هزینه انسانی مهاجرت
ترینا شیرزاد در گفتوگویی با افغانستان اینترنشنال گفت دوری کودکانش در دو سال گذشته خواب آرام را از چشمانش ربوده است.
او میگوید چندین سال با نهادهای مختلف بینالمللی در افغانستان کار کرده است و با برگشت دوباره طالبان به قدرت، مجال ادامه زندگی در داخل نداشته است.
این مادر سه فرزند میگوید در پی روی کار آمدن طالبان در پانزدهم اگست ۲۰۲۱، از ترس طالبان خود را به میدان هوایی کابل رساند تا از افغانستان خارج شود.
او موفق شد از میان انبوه جمعیت در برابر دروازه میدان هوایی کابل عبور کند و خود را به یکی از پروازهای تخلیه برساند، اما فرصت نکرد کودکانش را با خود به داخل فرودگاه بیاورد.
خانم شیرزاد گفت: «هر سه فرزندم با دیگر اعضای خانواده پشت دروازه ماندند و نتوانستند از افغانستان خارج شوند.»
خانم شیرزاد میگوید در نخست تصور میکرد بهزودی میتواند با سه فرزند کوچکش یکجا شود. اما با گذشت بیش از دو سال هنوز موفق نشده کودکانش را به امریکا بیاورد.
این پناهجوی افغان که اکنون در شهر فریمانت در ایالت کالیفرنیای امریکا زندگی میکند، میگوید از روزی که به امریکا رسیده، شب و روزش را با معمای بزرگی سپری میکند. او نه میتواند دوباره به افغانستان برگردد و نه میتواند فرزندانش را ببیند.
این مادر مهاجر با چشمانی اشکآلود به افغانستان اینترنشنال گفت دوری از فرزندان برایش بسیار دشوار و رنجآور بوده و پسر و دخترانش پیوسته میپرسند: «چه وقت با مادر یکجا خواهیم شد.»
ترینا شیرزاد میافزاید: «من دو دختر دارم و یک پسر. امیدوار بودم راه رفتن پسرم را ببینم، صحبت کردنش را ببینم اما برایم بسیار دردآور است که حالا دورم. نمیتوانم ببینم فرزندانم چگونه بزرگ میشوند.»
او میگوید برای اینکه جان خودم را نجات داده اما نتوانستم کودکانش را با خود بیاورد، رنج میکشد و عذاب وجدان دارد. به گفته خانم شیرزاد: «دو سال است که من فرزندانم را ندیدهام. این بسیار دردآور است. قیمت بسیار بزرگی است که یک مادر میپردازد. نوزادی که تازه مادر را میشناسد، نمیداند مادرش کجاست. هنوز میگوید مادرم سر کار رفته است. چون من وظیفه میرفتم. دخترم تا پارسال نمیدانست مادرش کجاست. برایش گفته بودند که مادرت تو را پیش خود میخواهد؛ روزی پیش مادرت میرسی اما او باور نمیکند. میگوید مادرم دیگر برنمیگردد. مادرم را طالبان میکشند. طالبان سلاح دارند. به این اندازه وحشت است.»
زندگی در خارج همیشه راحت نیست
این مادر دور از خانواده میگوید قصههای هزاران مهاجر افغانستان که در دو سال گذشته به امریکا آمدهاند، همه قصههای راحت و آرام نیست.
به گفته خانم شیرزاد برخی تصور غیرواقعبینانهای از زندگی در خارج دارند. او میگوید رنجی که آوارگی در پی دارد غالبا از زبانها میافتد.
به گفته او برخی تصور میکنند با رسیدن به امریکا، دولت این کشور همه امکانات زندگی را برای مهاجران فراهم میکند و زندگی در این کشور راحت و آرام است، اما در واقعیت اینگونه نیست.
به گفته ترینا شیرزاد: «هرکسی که به امریکا میآید باید زندگی را از ابتدا شروع کند و از تهیه پول غذا گرفته تا خانه کرایی و پیدا کردن شغل به عهده خودشان است.»
خانم شیرزاد میگوید مهاجرت برای کسانی که از خانواده دور هستند، دشواریهای مضاعف دارد. «دولت امریکا تنها کاری که کرده ما را اینجا آورده و بیسرنوشت مانده است. برای ما بسیار دشوار است. نمیدانم تا چه وقت بیسرنوشت میمانیم. برای کسانیکه با خانواده خود هستند، زیاد دشوار نیست اما برای کسانی مثل من که تنها در یک شهر بیگانه آمده بسیار سخت است. دردآور است.»
ترینا شیرزاد میگوید کودکانش در غیاب او زیاد گریه میکنند. «دخترانم کمی بزرگتر هستند. اما پسرم کوچک است و نمیفهمد. هر روز ساعت پنج عصر فرزندانم را میدیدم. وقتی من دور شدم، یکی از دخترانم زیاد گریه کرد و بالاخره به خاطر گریه زیاد برایش تکلیف چشم پیدا شد.»
جز تلاش برای یک زندگی بهتر، راه دیگر نیست
بهرغم دشواریهای فراوان، این مادر مهاجر تاکید دارد که برای یک زندگی بهتر تلاش میکند. زندگیای که به گفته او در حاکمیت طالبان امکانپذیر نیست.
خانم شیرزاد میگوید طالبان تمام فرصتهای زنان را محدود کرده و بنیادیترین حقوق انسانی زنان را سلب کردهاند.
به گفته او زنانی که میخواهند کار کنند، مستقل باشند و بتوانند از آزادیهای ابتدایی برخوردار باشند، در افغانستان نمیتوانند زندگی کنند.
او تاکید دارد که یگانه گزینه برای زنان افغانستان این است که بهرغم چالشها، به مبارزه ادامه بدهند و برای یک زندگی بهتر برای خود و فرزندان خود تلاش کنند. «پس از هر تاریکی یک روشنی است. من مادر ضعیف نیستم. من قوی هستم. گریههایم بخاطر این نیست که من ضعیفم بلکه بخاطر دوری بسیار است. دوری از فرزند سخت است. من که خودم فرزند دارم، وقتی به دوری پدر ومادر خود فکر میکنم، تکان میخورم اما برای یک کودک بسیار سخت است. کودک من حق دارد پیش مادر خود باشد.»
طرح دولت امریکا برای اقامت مهاجران افغانستان
دولت امریکا گفته است طرح جدیدی را روی دست دارد تا به دهها هزار مهاجر افغانستان اسناد اقامت دایمی صادر کند.
هنوز این لایحه در کانگرس امریکا نهایی نشده است. اگر این لایحه نهایی شود، ممکن است مسیر دریافت مجوز اقامت دایمی برای ترینا شیرزاد و هزاران مهاجر دیگر هموار شود.
براساس آمارهای رسمی، دولت امریکا بیش از ۱۲۵ هزار نفر را در دو سال گذشته از افغانستان به امریکا منتقل کرده است.
هزاران نفر از این افراد، مجوز اقامت کوتاهمدت دارند و منتظرند که برایشان کارت سبز یا اقامت دایم داده شود. دولت گفته است که رسیدگی به تمام پروندههای مهاجران افغانستان، زمانگیر است.
سردرگمی ناشی از نبود مجوز اقامت دایمی در کشور جدید، شاید دیر یا زود به پایان برسد. اما آنچه دیگر هرگز به دست نخواهد آمد، فرصت از دست رفته مادری است. فرصت از دست رفته بودن در کنار فرزندی که شدیدا به آغوش مادر نیازمند است. این، هزینه سنگین آوارگی است.